وب گردی


  لعنت


خواب و خیالی پوچ و خالی
این زندگانی بود و بگذشت
 دوران به ترتیب و توالی
سالی به سال افزود و بگذشت
هر اتفاقی چشمه یی بود
 از هر کناری چشم بگشود
 راهی شد و صد جوی و جر شد
صد جوی و جر ، شد رود و بگذشت
در انتظار عشق بودم
اوهام رنگینم شتابان
گردونه شد بر گل گذر کرد
 دامان من آلود و بگذشت
عمری سرودم یا نوشتم
 این ظلم و این ظلمت نفرسود
 بر هر ورق راندم قلم را
 گامی عبث فرسود و بگذشت
اندیشه ام افروخت شمعی
در معبر بادی غضبنک
 وان شعله ی رقصان چالک
 زد حلقه یی در دود و بگذشت
 کردم به راهش گلفشانی
وان شهسوار آرمانی
چین بر جبین ، خشمی ، عتابی
بر بندگان فرمود و بگذشت
با عمر خود گفتم که دیری
 جان کنده ای ، کنون چه داری
پیش نگاهم مشت خالی
چون لعنتی بگشوده و بگذشت


امروز داشتم وب گردی می کردم که به یه سایت بسیارجالب وکامل رسیدم سایتی که با نظم شعر شاعران معاصر،داستانهای کوتاه،تصنیف های حافظ و از همه جالب تر فهرست کامل برنامه گلها رو با زیبایی ودقت در اون قرار داده بود.

 ضمنا شعر لعنت رو هم از آلبون شعر بانوی غزل ایران سیمین بهبهانی براتون گذاشتم که بخونید ولذت ببرید

توصیه می کنم حتما سری بزنید http://sarapoem.persiangig.com/

معرفی یک سایت مفید


 


http://www.wolframalpha.com/

با سایت Wolfram Alpha آشنا هستید؟ اگر هستید که خوش به حالتان اگر هم آشنا نیستید به نفعتونه که آشنا بشید

ممکنه ابتدا فکر کنید این سایت تنها برای اطلاعات مهندسی مناسب است ولی وقتی نام ایران یا واژه ای ساده ای نظیر آب را در آن وارد کنید با امکانات ارزشمندش بیشتر آشنا میشید. شما هم می توانید دو واژه  یا هر واژه و ترکیب دلخواه را امتحان کنید

شاید اگه همین الان به این سایت برید فکر کنید با چیزی شبیه یاهو یا گوگل آشنا شدید ولی ولفرام برای شما چیزی جستجو نمیکنه بلکه دقیقا به سوالهای شما جواب میده.

شما تو این سایت میتونید هر نوع اطلاعاتی که نیاز دارید رو بدست بیارید و مطمئن باشید که این اطلاعات تا حد زیادی درست هستن. شاید جالب ترین سوالهایی که این سایت بتونه جواب بده، حل هر نوع مساله ریاضی باشه. از ساده ترین مسائل ممکن تا انواع انتگرال های معین و نا معین. و جالب تر اینه که ولفرام فقط به شما جواب نمیده، راه حل هم میده! همین الآن تو سرچ باکس ولفرام بنویسید Integrate و جلوی اون سخت ترین تابعی که به ذهنتون میرسه رو بنویسید. جالبه نه! با کلیک بر روی Show Steps میتونید مراحل حل رو هم ببینید.

سوالهای دیگه ای هم دارین ؟ چرا از ولفرام نمیپرسین ؟ میتونین جواب انواع اطلاعات اقتصادی، سیاسی، جغرافی و علوم شیمی، فیزیک وریاضی  رابدست بیارید. همین الآن امتحان کنید. اصلا شاید دلتون بخواد صورفلکی آسمون رو بشناسید یا بخواهید همه ی آمار تیم های فوتبال بارسلونا و رئال رو مقایسه کنید یا مقایسه نرخ تورم کشورها.

 Wolfram حتی میتونه تو حل کردن جدول و یا پیدا کردن وساده سازی نسبت های فامیلی هم کمکتون کنه.

اما این سایت در اقدامی جدید میتونه پاسخگوی سوالهای پزشکی شما هم باشه. شما میتونید با وارد کردن علائم بیماری تون از نوع بیماریتون اطلاع پیدا کنید و همچنین با تجویز این سایت خودتون معالجه کنید! البته این واضحه که این سایت تنها سایتی نیست که همچین اطلاعاتی ارائه میده و همچنین واضحتره که اطلاعات این سایت هرگز نمبیتونه جای دکتر رو بگیره !

موسس این سایت فردی به اسم  استفان ولفرام. این نابغه ی فیزیک و ریاضیات، دانشمند ۵۰ ساله ی انگلیسی است که به همراه ۱۰۰ نفر دیگه این سایت رو راه اندازی کردن. ولفرام در سن ۱۵ سالگی اولین مقاله ی خودش رو چاپ کرد و در ۲۰ سالگی مدرک دکترای فیزیکش رو هم از انیستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا دریافت کرد.


حسین آزاد مرد دشت نینوا

 

پیری  روستایی میگریست وبر سروسینه می کوفت واشک می ریخت ویاحسین سرمی دادو می گفت هرچه دارم از حسین است باغ پرمیوه وگله ای که در روستا تک است .

میانسالی پیرهنی مشکی بر تن کرده بود وزنجیری بر دست داشت وپای برهنه همرا ه دسته عزاداری می رفت  و یا حسین می گفت ووامصیبتا سرمی داد ازاو پرسیدند چرا عزاداری می کنی گفت جان ومالم فدای حسین هرچه دارم از اوست خانه ای دارم که از حسین گرفتم

جوانی پیشانی بندی سبز بسته بود وپیرهن سیاهش به آرمی لاتین که معلوم نبود چه معنی می دهد  منقش گشته بود وتا می توانست با قدرت سینه می زد وبا تمام وجود فریاد می زد وای حسین کشته شد .اومی گفت همه چیزم حسین است امیدوارم بتوانم با کمک او کاری پیدا کنم وتشکیل خانواده بدهم

مادری لباس مشکی برتن کودکش می کرد وزیر لب قربان صدقه فرزندش می رفت وبه او می گفت حتما موقع عزاداری دعا کن تا بابا بتواند خانه بخرد ووضعمان بهتر شود تابرای تو یک اسباب بازی خوب بخرم

جوان دیگری روی ماشینش با رنگ می نوشت حسین جانم ودر دل می گفت سال دیگر بتوانم ماشینم را عوض کنم ،دختری شمع روشن می کرد و آرزوی قبولی در دانشگاه را داشت وپسری ...................

افسوس حسین ما تورا برای خواسته هامان ،برای نذرها ونیازهایمان می خواهیم

کجاست اندیشه ای که آزادگیت را زنده کند وصبوریت را به باوربنشیند .................

حقیقتی است که برای هرچیز پایانی است بجز جهل انسان

 

 

 

تغییر باید کرد

 

اول آذر به خاطرم آورد که برگی دیگر از زندگیم ورق خورد برگی که نشان از سالی بود که برمن ودنیای

 اطرافم گذشت ومن اندیشیدم که چه ساده بعد از سالها تمرین وتکرار عاداتم به یکباره خط قرمزی

 کشیدم روی بسیاری از کسانی که سالها می دیدم وآرزو می کردم نبینم ونمی شنیدم ووانمود

می کردم که می شنوم

خودم را ازبسیاری از چیزهایی که سالها آزارم می دادند خلاص کردم وامروز آسمان را زیباتر می بینم

وباور دارم که همیشه مدارا وتحمل خوب نیست تغییر باید کرد وباید به دنبال تغییر بود هرگز تحمل شرایط

 نمی تواند مفید باشید تغییر آغاز راه جدیدی است

گلی باید کاشت


ذهن ما باغچه است

                                                      گل در آن باید کاشت

و نکاري گل من

                                                   علف هرز در آن میروید

زحمت کاشتن یک گل سرخ

                                              کمتر از زحمت برداشتن

هرزگی آن علف است

                                                       گل بکاریم بیا

تا مجال علف هرز فراهم نشود

بی گل آرايي ذهن

                            نازنین

                      هرگز آدم ، آدم نشود.

مجتبی کاشانی

تجربه جدید

سالهاست می نویسم

روزی که پدرم ماموریت بود ومن ناچارشدم اولین انشارا خودم بنویسم خوب به خاطر دارم کلاس اول راهنمایی بودم  موضوع انشا فواید دوست دانا وزیانهای دوست نادان بود انشا رابا ترس ولرز نوشتم وبا اضطراب سرکلاس خواندم  نمره ۱۷ را که خانم رابط پای ورقه ام گذاشتند  قندتو دلم آب شدواین بود آغاز نوشتن من 

سالهای بعد من بهترین انشا را درکلاس می نوشتم ونمره ۲۰ فقط مال من بود همه بچه های کلاس همیشه می گفتند اول تو انشای خودتو بخوون ومن ...............

از آن روزها سالها گذشته ازاولین تجربه من برای  خبر نویسی وتهیه  گزارش -از روزهای که دفترهای جلد قرمز رابرای دل خودم می نوشتم وحال امروز نوع جدیدی از نوشتن را تجربه می کنم

نوع جدیدی که مرا از عمق واژه ها به سطح می کشاند ویاد میگیرم خودمانی وساده وبی تکلف  بنویسم انگونه که حرف می زنم این روزها برای رادیو می نویسم

6 اصل طلایی روابط عمومی

  6 اصل طلایی روابط عمومی

۱-گفتن واقعیت: بگذارم مردم بدانند چه چیزی دارد رخ می دهد.

2- عمل کردن: درک عموم از یک سازمان، 90 درصد توسط عمل آن سازمان و 10 درصد توسط وعده هاست.

3- به مشتری گوش دادن: باید به مشتریان خوب گوش داد و دید مردم چه می خواهند.

4- مدیریت کردن برای فردا: واکنش مردم را باید پیش بینی کرد و اقدامات مشکل ساز را حذف و اعتماد ایجاد کرد.

5- وابسته کردن همه سازمان به روابط عمومی: هیچ استراتژی سازمان بدون بررسی اثر آن بر مردم نباید اجرا شود.

6- آرام، صبور و خوش اخلاق بودن.

           امروز جهان به اطلاعات بیشتر نیاز ندارد، بلکه به ارتباط برقرار کنندگان حساس و تسهیل کنندگانی نیاز دارد که بتوانند آرمان ها و روش های مورد استفاده افراد، سازمان ها و دولت ها  را برای دیگران به روشی مسئولانه از نظر اجتماعی شرح دهند.

قهوه تلخ

قهوه ای به تلخی تکرار

قهوه تلخ مهران مدیری این روزها کم وبیش جای خود را در خانواده ها باز کرده

اما

آنچه که  از این مجموعه تا حال دیدم همون رنگ وبوی مجموعه های قبلی مدیری است با روکشی زیبا.

تکرار در حالاتها گفتار ها وحتی گذشته های شخصیتها  وراوی داستان در همه جا احساس می شود  واین تکرار در نوع گفتمان ورفتار بازیگران زن مشهودتر است کاش مدیری چهره بهتری از زنهامی ساخت

تنها وجه تمایز اون تکه کلام همیشگی است که هنوز خودشو نشون نداده وفکر می کنم این تکه کلام با

خود مدیری به مجموعه اضافه بشه

نکته :

مهران مدیری کارگردان توانایی است وباز جای بسی امیدواری که کسی در این کشور هست که

می تواند با تکیه به تجربه وتوانمندی خود طنزی بسازد" در این وانفسای برنامه های تلویزیونی "

 

دزدی

پس از مدتها کتابی به دستم رسید که دوباره مرا با کتاب وکتابخوانی آشتی داد کتابی که حس قریب وشیرین لمس کلمات وجملات وتجسم واقعی نوشته ها را دوباره برایم به ارمغان آورد

بادبادک باز          نوشته :خالد حسینی

نکته جالبی در این کتاب بود که هرگز به آن نیندیشیده بودم توصیه یک پدر به پسرش در مورد چگونه بودن

پسرم هرگز دزدی نکن

اگر دروغ بگویی حق دانستن حقیقت را از فرد دزدیده ای

اگر خیانت کنی حق داشتن دوستی یکرنگ وباوفا را از شخص دزدیده ای

اگر بکشی حق داشتن پدرومادررا از فرزندی وحق داشتن فرزندی را از پدرومادرش دزدیده ای

اگر تهمت بزنی ...................................................................................

اگر غیبت کنی ...................................................................................

هرچه می خواهی بکن پسرم

                                            فقط دزدی نکن

فقر

فقر ، روز را  " بي انديشه"   سر كردن است

فقر  همه جا سر ميكشد ...

فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني  هم  نيست ...

فقر ، چيزي را  " نداشتن " است ، ولي  ، آن چيز پول نيست ، طلا و غذا نيست  ...

فقر  ،  همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ...

فقر ،  تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ...

فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند ...

فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود ...

فقر ،  همه جا سر ميكشد ...

فقر ، شب را " بي غذا  " سر كردن نيست ..

فقر ، روز را  " بي انديشه"   سر كردن است

          دکتر شریعتی