برخیز و می بریز که پاییز میرسد
برخیز و می بریز که پاییز میرسد
بشتاب ای نگار که غم نیز میرسد
یک روز در بهار وطن سرخوش و کنون
دور از دیار و یارم و پاییز میرسد
ساقی بهوش باش که بیهوشیام دواست
افسوس باده خاطره انگیز میرسد
تا بزم هست جمله حریفند و همنفس
هنگام رزم کار به پرهیز میرسد
تا یاد میکنم ز اسیران در قفس
اشکی به عطر و نغمه درآمیز می رسد
گرمیوه امید نیامد به دست ما
دست شما به در دل آویز میرسد
برخیز و موج را به نگونساریاش مبین
دریادلا که نوبت آن خیز میرسد ...
+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۰ ساعت 8:40 توسط موحد
|
این وب لاگ در جهت آشنایی و ارائه جدیدترین مطالب در باب روابط عمومی و گزارشی از رویدادهای قابل تجربه برای یک کارشناس روابط عمومی است و امید می رود اهل فن در این راه نویسنده را یاری کنند